دوشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۷:۴۴
۰ نفر

فریبا خانی: سلانه‌سلانه در یک روز گرم تابستان راه می‌افتی و از این‌سوی شهر به آن‌سو می‌روی. از ایستگاه ۱۵ خرداد مترو که بیرون بیایی، گویی به سرزمینی دیگرسفر کرده‌ای.

در اين مكان خاص، زندگي بدجوري جريان دارد. تند، پر رنگ و پرهياهو. در اين خيابان يك تاريخ پيچيده و قديمي وجود دارد؛ كه كاخ گلستان، نماد اين تاريخ است.

مي‌روي از كنار درشكه‌هايي كه مسافران را اين‌سو و آن‌سو مي‌برند و اسب‌هاي خسته از گرما عبور مي‌كني، از رديف دست‌فروش‌ها كه چترهاي كوچك و حبا‌ب‌سازهاي رنگي مي‌فروشند و خودت را در بهشتي مي‌بيني با درخت‌هاي صدساله‌ي زيبا، حوض‌ها و كاشي‌ها. رنگ مي‌گيري گويي سفر مي‌كني به زمان ماضي بعيد. به زمان شاه‌عباس صفوي، از صفوي تا زنديه از زنديه تا قاجار و پهلوي. درهاي اين مكان حالا براي مردم عادي گشوده است. درهاي اين كاخ به روي جهانگردان و بازديدكنندگان باز است و مي‌توان دمي در آن به آسايش رسيد. از شلوغي بازار و گرماي داد و ستد به اين گوشه‌ي زيبا پناه مي‌بري. 

همان‌جا مي‌ماني، روبه‌روي شمس‌العماره، بنايي كه ناصرالدين‌شاه آن را به تقليد از اروپاييان ساخت تا پايتخت، زير پايش باشد. شمس‌العماره اما حالا كوتاه است، خيلي كوتاه‌تر از برج‌هاي تهران، اگر چه روزگاري بلندترين ساختمان شهر بود و ناصرالدين‌شاه به خيال خودش كل شهر را مي‌توانست از آن رصد كند. اين‌جا ساعت‌ها زمان نياز است تا خوب همه‌‌جا را ببيني. ايوان تخت مرمر، سراي خلوت كريم‌خاني‌، حوض‌خانه، عمارت بادگير، تالار الماس، تالار آيينه، موزه‌ي مردم‌شناسي و... اگر به اين‌جا آمدي، چشم‌هايت را در حياط كاخ گلستان ببند. آري... ببند و صداي غلام‌بچه‌ها را بشنو كه اين‌سو و آن‌سو مي‌دوند. غلام‌بچه‌هايي كه پدر و مادرهايشان در اين كاخ به پادشاه و زنانش خدمت  مي‌كنند.

دوچرخه شماره ۷۹۲

بخشي از كاشي‌هاي ديوار كاخ گلستان

هي مي‌روي و از گچ‌بري‌ها، ارسي‌ها و شيشه‌هاي رنگي و آينه‌كاري‌ها لبريز مي‌شوي. درست در موزه‌ي عكس‌خانه با انيس‌الدوله‌ همسر ناصرالدين‌شاه دمي  مي‌نشيني.  مليجك نيز كه پسر كوچكي است، با اوست. در بيش‌تر عكس‌هاي ناصرالدين‌شاه مليجك حضور دارد. در عكس‌خانه، عكس‌هاي ناصرالدين‌شاه را مي‌بيني.

در عمارت بادگير، يك عالم آينه‌كاري مي‌بيني، تمام سقف نقاشي است. اين بنا با ستون‌هاي زيبايش يكي از بهترين نقطه‌هاي كاخ محسوب مي‌شود.

دوچرخه شماره ۷۹۲

در موزه‌ي مردم‌شناسي با قهوه‌خانه‌ها، لباس‌هاي زنان كرد و بلوچ و گيلاني و پارچه‌هاي پته‌دوزي و... آشنا مي‌شوي. بيرون اما طاقي‌هاي بازار است و ازدحام جمعيتي كه براي خريد ادويه، لباس و طلا هجوم آورده‌ا‌ند و نوجوانان باربر، كه هشدار مي‌دهند كنار بروي.  نوشابه‌هاي سرد يخي هم هست، آفتاب هم مي‌سوزاند و هر چه بروي از اين‌جا سير نمي‌شوي اين‌جا كه  قلب تهران است و روزهاي بلند تابستان زمان خوبي است كه تو به نقطه‌ي تاريخي شهرت سفر كني ...

کد خبر 300844

برچسب‌ها

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha